گفتگو با سیاوش دانشور پیرامون
نشست مشترک احزاب، سازمانها و نهادهای چپ و کمونیست

یک دنیای بهتر: اخیرا اطلاعیه ای از جانب ۲۵ جریان چپ و کمونیست منتشر شده است که در آن بر تلاش نیروهای چپ در این شرایط خطیر صحبت شده است. شما از جانب حزب اتحاد کمونیسم کارگری در این نشست شرکت داشتید. هدف این نشست چه بود؟ معنا و اهمیت این نشست در شرایط کنونی چیست؟ این تلاش چه جایگاهی در تحولات سیاسی جاری دارد؟

سیاوش دانشور : این نشست بدنبال یک سلسله جلسات و مشورت و توافق نمایندگان احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست و سپس نهادهای غیر حزبی برگزار شد. طبعا انتظار و هدف همه شرکت کنندگان از چنین نشستی یکی نبود و نقطه عزیمت ها تفاوت داشت. اما ضرورتی بیرون همه این جریانات، سوالی در جامعه، قطبی شدن فضای سیاسی در ایران و منطقه، و مسئله چه باید کرد فاکتور اساسی ای بود که این نشست را ممکن کرد. همین موضوع نیز اساس دستور جلسه نشست بود. همه میدانستند که تفاوتهای نگرشی و سیاسی دارند اما شکل دادن به یک اردوی اجتماعی چپ، یک قطب سوسیالیست و انقلابی که بتواند در سیاست ایران دخالت موثر داشته باشد و صف کارگر و آزادیخواهی و سوسیالیسم را نمایندگی کند، صفی که بتواند در جنگ و تقابل اردوهای بورژوازی داخلی و بین المللی پرچم و انتخاب سیاسی متمایزی را مقابل جامعه بگذارد، و به این معنا روی مسائل مختلف در قلمرو مبارزه سیاسی همکاری کند؛ خط حاکم بر نشست و سیر آن بود. موضوعی که در اسناد نشست بطور موجز بیان شده است.

لازم به تاکید است که کسی برای ائتلاف حزبی، تشکیل جبهه چپ، یا ایجاد اتحاد سازمانی به این نشست نیامده بود. شاید چنین امری برای برخی از نیروها مطلوب باشد و یا چنین چشم اندازی را در سیر اوضاع سیاسی داشته باشند، اما در این نشست بحث برسر این موضوعات نبود و چنین سیاستی برای حزب ما اساسا موضوعیت ندارد. همینطور مسئله به سطح اتحاد عمل های تاکتیکی و سیاسی در قلمروهای مختلف مبارزاتی نیز محدود نبود. امری که هر روز به اشکال مختلفی با حفظ استقلال سیاسی نیروهای مختلف مثلا در تشکل های توده ای چپ مانند شوراها صورت میگیرد. مطلوبیت این جنبه کار و گسترش آن، مستقل از تعابیر مختلف، مد نظر همه بود اما خود موضوع نشست به این سطح محدود نبود.

اهمیت این نشست در اعلام تعهد و عزم آن برای شکل دادن به یک آلترناتیو سوسیالیستی بود. یعنی در تقابل با اردوهای سرمایه داری و ارتجاعی، که یا میخواهند جمهوری اسلامی را در اشکال دیگری نگهدارند و یا در کنار ائتلاف ناتو و دول امپریالیستی مشغول آلترناتیو سازی از بالای سر مردم برای آینده ایرانند، بحث قد علم کردن یک اردوی سوم، به میدان آوردن یک انتخاب سیاسی انقلابی و آزادیخواهانه، یک آلترناتیو سوسیالیستی را طرح میکرد. آلترناتیوی که به روشنی به اردوهای ارتجاعی نه میگوید و میخواهد مانع تکرار سناریوی لیبی و عراق در ایران شود. آلترناتیوی که آگاهانه میخواهد از تکرار تجربه انقلاب 57 به معنی محدودیتهای آن انقلاب ممانعت کند. این تعهد و اعلام عزم برای ایفای چنین نقشی بسیار مهم است.

جایگاه چنین تلاشی را باید در تفاوت ایران با لیبی و عراق و یا سوریه دید. عده ای کمونیست و انقلابی با اعلام مواضع و پرنسیپ های سیاسی روشن میگویند کل جمهوری اسلامی باید به طرق انقلابی سرنگون شود و آینده ایران میتواند و باید یک آینده سوسیالیستی باشد. نقطه رجوع این جمع و موضع تاکنونی شان اینست که تسلیم راه حلهای دست راستی نمیشوند، با سیاستهای چلبی سازی و آلترناتیو سازی توافق ندارند و علیه آن بمیدان آمدند. به جامعه میگویند بین جمهوری اسلامی و راه حلهای پنتاگونیستی و جنگ طلبانه راه حل آزادیخواهانه و سوسیالیستی ای وجود دارد. تلاش میکنند نیروی این اردو را بسیج و متشکل کنند و بمثابه یک اردوی چپ با تمام تفاوتها بمیدان بیایند. این فی النفسه یک گام بزرگ در متن تحولات و تجارب سالهای اخیر در منطقه و بویژه سرنوشت خیزشهای توده ای در منطقه خارومیانه و شمال آفریقا است. به نظرم نفس این تلاش و این تعهد به جامعه امید میبرد، نیروی اردوی آزادیخواهی را تقویت میکند، فضا را بر سکتاریسم و خود محوری و منافع خرد تنگ میکند، و منفعت عمومی جنبش طبقه کارگر و کمونیسم و سرنوشت نفس جامعه را مبنای حرکت و اتخاذ سیاست قرار میدهد. و بالاخره در شرایط کنکرت امروز اعلام میکند که کل اردوی راست، اعم از موئتلفین آشکار و پنهان رژیم اسلامی تا موئتلفین ناتو و نهادهای آلترناتیو سرهم کن بین المللی، با مانع جدی ای روبرو هستند.

سیاست در ایران قطبی میشود. "همه با هم" به گذشته تعلق دارد. راست و چپ در یک مقیاس اجتماعی در مقابل هم قرار میگیرند و جنگ آلترناتیوها هم برسر آینده ایران در همین بستر معنی دارد.

یک دنیای بهتر: جریاناتی که امضای خود را پای این بیانیه گذاشته اند بعضا به سنتها و جنبشهای متفاوت اجتماعی در جامعه تعلق دارند. چگونه است که حزب اتحاد کمونیسم کارگری در چنین تلاشی سهیم شده است؟ آیا مرزها و خطوط سیاسی حزب با این جریانات با حضور و امضای بیانیه های نشست کمرنگ نمیشود؟ این توافقات و نشست چه تفاوتی با اتحاد چپ و طرحهای شکست خورده تاکنونی دارد؟

سیاوش دانشور: ما یک حزب سیاسی هستیم و پروژه و استراتژی سیاسی معین خود را داریم. بقیه احزاب هم همینطور. ما در عین حال پروژه های مختلف حزبی و سیاستهای تاکتیکی داریم. بعنوان مثال ما همیشه در مقابل اردوهای تروریسم اسلامی و دولتی برای تشکیل یک قطب سوم، که به جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی و میلیتاریسم و تروریسم دولتی نه میگوید، تلاش کرده ایم. همان بشریت متمدن که ضرورتا همه شان نه سوسیالیست اند و نه کمونیست کارگری. ما همینطور طرح و پروژه "شورای پایه گذاری حکومت کارگری و سوسیالیستی" را داریم و راجع به آن با جریانات مختلفی وارد بحث و تبادل نظر شده ایم. چکیده هدف ما در این طرح اینست که در اوضاع خطیر کنونی باید نیروی کارگر و سوسیالیسم بعنوان نیروئی مستقل در مقابل اردوهای طبقه حاکم بمیدان بیاید. برای تامین این هدف ما حاضریم با هر نیروئی که چنین خصوصیاتی را در سیاست میپذیرد مشترکا کار کنیم. بحث برسر سیاست و ماهیت طبقاتی سیاستهای مختلف است. بعنوان یک نیروی متعلق به جنبش طبقه کارگر و یک نیروی درگیر در جنبش کمونیستی کارگران، مرزها و خطوط سیاسی ما زمانی مخدوش و یا کمرنگ میشود که اصولمان را به منافع خرد و با روشی پراگماتیستی حاشیه ای کنیم و یا منافع جنبش طبقه مان را به اهداف و سیاستهای طبقه حاکم بفروشیم.

ما سیاست انتقادی مان به جریانات دیگر را کنار نگذاشته ایم و چنین قصدی نداریم. فکر نمیکنم بقیه هم چنین قصدی داشته باشند. ما وجود یک رابطه سیاسی و انتقادی را با نیروهای سرنگونی طلب و انقلابی به یک رابطه مبتنی بر نفرت و رفتار سکتاریستی ترجیح میدهیم. طبعا جریانات مختلف سیاسی در ایران تاریخ و گذشته و حال و آینده خود را دارند. احزاب سیاسی و افراد جابجا میشوند و با تحولات تغییر موضع میدهد. نشست آلمان و اسنادش مثل بیانیه فلان کشور و اعلام اصول و تعهد نیروهای مختلف و متضاد راجع به یک امر معین است. عده ای با دیدگاههای متفاوت و از سنتهای سیاسی مختلف در کشوری جمع شدند و بر اساس اصولی عام، علیه سیاستهائی و در دفاع از سیاستهائی آلترناتیو، اعلام موضع کردند. این نه فقط هیچ ایرادی ندارد، نه فقط علیه اصول هیچ تک شرکت کننده ای نیست، بلکه بیانگر سیاسی بودن و مسئول بودن در قبال جامعه است.

حزب ما برای جدل برسر مفاهیم نظری و برنامه ای به این نشست نرفته بود. ما و دیگر شرکت کنندگان اصولا وارد چنین مباحثی نشدیم. همه جریانات شرکت کننده بر اختلافات سیاسی و نگرشی خود با بقیه کاملا واقف بودند و با علم به آن در نشست شرکت کرده بودند و همین نکته را در اطلاعیه پایانی بعنوان یک فرض بیان کرده ایم. مرزبندی ما با جریانات دیگر "مذهبی" نیست، سیاسی و طبقاتی است. دعوای ما با جریاناتی که همین امروز مدافع رژیم اسلامی اند و یا شال کلاه کردند که برای آمریکا و ناتو بعنوان سگ شکاری ایفای نقش کنند، تنها و صرفا با مواضع ارتجاعی شان نیست بلکه و بدوا با اهداف اجتماعی و ضد کارگری آنهاست. تقابل ما با مواضع فکری آنها به این اعتبار اهمیت دارد و نه صرفا بدلیل "اختلاف دیدگاهها و تعابیر مختلف". ما بعنوان یک حزب کمونیستی کارگری که برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و برقراری یک حکومت کارگری در ایران مبارزه میکنیم، اگر در این میدان نبرد به کسانی برخوردیم که همین اصول را اعلام میکنند و علیرغم روایتها از سوسیالیسم حاضرند در سنگر چپ جامعه علیه راست جامعه بشمول کلیت جمهوری اسلامی بایستند و اهدافشان را به طرق انقلابی محقق کنند، حاضریم در پروژه های سیاسی با آنها کار کنیم.

ما سیاستها و منافع و اولویتهای جنبش طبقه مان را دنبال میکنیم و در میان طیف نیروهای چپ به نیروهائی طبعا نزدیک تریم. سیاست ما اینست که در مقابل مدافعین حکومت اسلامی در اپوزیسیون اردوی سرنگونی طلبان انقلابی را تقویت کنیم. در مقابل کل طیف راست اردوی چپ جامعه را تقویت کنیم. در مقابل مرتجعین سیاسی از آزادیخواهان دفاع کنیم.

حزب ما در تجربه پروژه های مختلف نیروهای چپ در گذشته شریک نبوده اما خود کسانی که در این تجربه ها شریک بودند یک عامل اساسی شکست آنها را از جمله پلاتفرمهای عقیدتی و معدل نظرات میدانند که به شکنندگی آن کمک کرده است و سبک کار و فرهنگ سنتی و سکتاریسم را عوامل دیگر به نتیجه نرسیدن این تلاشها ارزیابی میکنند. نقطه عزیمت نشست آلمان هیچکدام اینها نبود بلکه اساسا پاسخ به سوالات سیاسی مهمی در جامعه این جریانات را براساس پرنسیپ اعلام شده ای دور هم گرد آورده بود. آینده این حرکت را هم پراتیک انقلابی و توافق برسر سیاست انقلابی در مقیاس جامعه میتواند تضمین کند و نه توافقات نظری و ایدئولوژیک.

یک دنیای بهتر: ویژگی های توافقات بدست آمده میان جریانات چپ و کمونیست در شرایط کنونی چیست؟ این توافقات چه نزدیکی و تشابهی با سیاستهای اعلام شده حزب در شرایط کنونی دارند؟

سیاوش دانشور : برای اطلاع خوانندگان نشریه ضروری است این نکته را تاکید کنم که جهت اولیه اینبود که از کلیه جریانات و نیروهای مختلف در طیف چپ دعوت شود. اما این یک دعوت عام و گل و گشاد نبود. تاکید و توافق اینبود که از هر نیروئی که برای سرنگونی انقلابی کل جمهوری اسلامی تلاش میکند و این سیاست جزو اصول اعلام شده آنست، و همینطور در تقابل با آلترناتیو سازی امپریالیستی و سیاستهای جنگ طلبانه و تحریم اقتصادی خواهان یک آینده و راه حل کارگری و سوسیالیستی است، میتوان برای نشست دعوت کرد. اتفاقا در یکمورد همه با دعوت جریانی (حزب طوفان) که در صورت وقوع جنگ موضعش اینست که در کنار جمهوری اسلامی از "وطن" دفاع میکند، قاطعانه مخالفت کردند. چون علیه پرنسیپ بنیادی نشست بود. بنابراین در این نشست هر نیروئی که با این دو پرنسیپ همراه بود، مستقل از سابقه مواضع و سنت سیاسی، میتوانست شرکت کند. دعوتنامه ویژه برای کسی نرفت، نه کسی صاحبخانه بود و نه کسی مهمان.  

دستور جلسه و توافقات نشست هم بر اساس همین نگرش است. اسناد نشست بر ویژگی شرایط و تلاشهای دست راستی از هر سو تاکید دارد و عنوان میکند که در تقابل با این اوضاع باید کمونیستها راه حل مستقل کمونیستی و در مورد مشخص ایران راه حل کارگری را طرح کنند. طبعا هر جریانی بطور مستقل دیدگاهها، اسناد، سیاستها و مبانی تاکتیکی خود را دارد. اما توافقات سیاسی این نشست در تقابل با سیاستهای پایه ای حزب ما نیست. نه عین آنهاست و نه علیه اصول اعلام شده ماست. ما راسا برای تشکیل یک اردوی سیاسی انقلابی، مخالف قاطع کل جمهوری اسلامی، مخالف شفاف سیاستهای آلترناتیو سازی پنتاگونیستی، اردوئی متکی به نیروی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و برای یک آینده سوسیالیستی تلاش میکنیم و توافقات این نشست را یک گام بجلو ارزیابی میکنیم.

از دیگر توافقات نشست تشکیل یک شورای نمایندگان است. در این شورا از هر حزب، سازمان، نهاد یک نماینده حضور دارد. یک وظیفه این شورا جلب دیگر نیروهای کمونیست و انقلابی و درگیر کردن آنها در این روند است. هر عضو جدید نیز یک نفر به شورای نمایندگان معرفی میکند. وظیفه این شورا سازماندهی نشست بعدی، تعیین دستور سیاسی آن، هماهنگی همکاریها، سازمادهی اقدامات اعتراضی سراسری در کشورهای مختلف، و در صورت لزوم صدور اسناد و اطلاعیه ها در باره مسائل مهم مبارزه طبقاتی در ایران است. شورای نمایندگان نه کمیته مرکزی است و نه رهبری جدید کل این احزاب و نیروها. این یک نهاد چتری هماهنگ کننده با حفظ استقلال سیاسی هر عضو آنست. هیچ عضوی در صورت عدم توافق با یک اقدام ملزم به پشتیبانی از آن و یا امضا و تائید یک سیاست نیست. شبیه سنت کاری که فی الحال در شوراهای مختلف پیش میرود. یک نهاد غیر حزبی باز با حفظ چهارچوبهای هر نهاد و جریان شرکت کننده در آن، و در عین حال یک موجودیت واحد رادیکال بر اساس اصولی اعلام شده که اردوی چپ را از اردوی راست در قلمرو سیاسی متمایز میکند.

یک دنیای بهتر: مساله آلترناتیو حکومتی یک مساله مطرح شده در این توافقات است. مساله چیست؟ کدام تلاشها در دستور است؟ چه توافقاتی در آینده محتمل است؟

سیاوش دانشور : نشست توافق کرد که در تقابل با کل این اوضاع و سوال مهمی که در جامعه وجود دارد و بویژه در مقابل کمونیستها و چپها گذاشته میشود، باید پاسخ روشنی داشت و به جامعه اعلام کرد. نشست مرز اجتماعی روشنی با دو اردوی طرفدار جمهوری اسلامی و طرفدار دول امپریالیستی و ناتو داشت. علیه سیاست جنگی و تحریم اقتصادی و مصائب آن برای توده های وسیع مردم کارگر و زحمتکش بود. در تقابل با راه حل ها و آلترناتیو سازیهای دست راستی موضع و سیاست روشنی داشت. اما اینها می بایست با عزمی روشن و با بردن امیدی به جامعه معنی میشد. مسئله بمیدان آوردن و شکل دادن به یک آلترناتیو قدرتمند سوسیالیستی حلقه ای است که این سیاستها را به هم زنجیر میکند. نشست اعلام کرد که برای بمیدان آوردن یک بدیل سوسیالیستی تلاش میکند و نیروی اجتماعی این بدیل را در داخل و خارج باید بمیدان بکشد. یعنی باید اجتماعا آلترناتیو دست راستی را از میدان بدر کرد و شکست داد.

کنفرانس با طرح تلاش برای شکل دادن و تدارک یک آلترناتیو سوسیالیستی اعلام کرد که وارد جنگ برسر قدرت سیاسی به نفع کارگر و مردم زحمتکش در تقابل با آلترناتیوهای راست و موئتلفینش شده است. در این مسیر راه زیادی باید رفت و موانع متعددی را از سر راه برداشت. اقدامات مشخص و روشنی را باید در دستور گذاشت که خود به نیروی پیشبرنده این آلترناتیو در مقیاس جامعه کمک کند، فضا را بیش از پیش بین چپ و راست قطبی کند، و امید سوسیالیسم را بعنوان یک انتخاب در مقیاس سراسری به میان جامعه ببرد. به نظر من روش، سبک کار، الزامات، ادبیات، و فرهنگ سیاسی پیشرو و انقلابی ای لازم است که بتواند در مقیاس بزرگ فکر کند، در مقیاس بزرگ عمل کند، در مقیاس بزرگ بمیدان بکشد و متحد کند و متحد نگهدارد. همه چیز به این بستگی دارد که ما چه میکنیم و تا چه اندازه بر ابعاد وظایفمان در تقابل سهمگین چپ و راست واقفیم و برای آن آماده ایم و ایجاد سازمان و آمادگی در سطوح مختلف میکنیم. تا به جنبش ما مربوط است، مانند همیشه تاریخ، انقلابیگری کمونیستی و پراتیک انقلابی سرنوشت فردا را رقم میزند. *